مقالات استاد مصطفی کرمی
  • 20 اردیبهشت، 1404
  • زمان مطالعه: 6 دقیقه
1 ماه پیش|
سفر قهرمانی

سفر قهرمانی در روانشناسی یونگ


سفر قهرمانی در روانشناسی یونگ، مسیری نمادین برای رشد فردی و خودشناسی است. این سفر شامل عبور از چالش‌ها، مواجهه با سایه‌های درونی و دستیابی به یکپارچگی روانی است. یونگ معتقد بود که هر فرد باید با ناخودآگاه خود روبرو شود تا به خود واقعی‌اش دست یابد. 

این سفر معمولاً با فراخوان آغاز می‌شود، جایی که فرد با یک بحران یا چالش مواجه می‌شود. سپس وارد دنیای ناشناخته شده و با آزمایش‌ها و موانع روبرو می‌شود. در این مرحله، فرد با سایه‌های خود مواجه شده و باید آن‌ها را بپذیرد. 

پس از عبور از این چالش‌ها، فرد به تولد دوباره می‌رسد، جایی که به درک عمیق‌تری از خود دست پیدا می‌کند. در نهایت، با بازگشت به دنیای عادی، دانشی که کسب کرده را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. 

این سفر نه‌تنها در اسطوره‌ها و داستان‌ها، بلکه در زندگی روزمره نیز دیده می‌شود. هر تغییر بزرگ، هر بحران و هر رشد شخصی، بخشی از این سفر است.

 

در آموزه‌های مکتب یونگ مفهومی داریم به نام «سفر قهرمانی.» سفری که تک‌تک ما در زندگی طی می‌کنیم تا تبدیل به قهرمان زندگی خودمان بشویم. این سفر از نگاه یونگ هجده منزل دارد. با جدایی (به معنی شکست خوردن و تجربه ناکامی) شروع می‌شود و به تدریج با جنگجو، عاشق و جست‌وجوگر شدن ادامه پیدا می‌کند و در گام‌های آخر به فرزانگی می‌رسد.

سفر قهرمان یک پارادایم اساسی از تجربه انسانی است که بازتاب تجربه‌ی رشد معنوی انسان بوده و مبنای خلق تمام داستان‌ها، آثار نمایشی و فیلمهایی است که خلق می‌شوند. این نظریه که بر نظریات روان‌شناختی کارل یونگ تکیه دارد در ابتدا توسط اسطوره‌شناس معروف جوزف کمبل طرح شد. سپس این مراحل و کهن الگوهای سفر قهرمانی توسط کریستوفر ووگلر توسعه یافته و در حوزه‌ی نقد آثار داستانی و نمایشی به کار گرفته شد. آثار این افراد نشان می‌دهد که تجربه‌ی سفر قهرمانی هم برای درک آثار داستانی و هم برای درک بهتر واقعیت مفید است.

کمبل برای این الگو، هجده مرحله در نظر می‌گیرد؛ اما اکثر اسطوره‌ها و سفرهای روحانی شامل تمام این مراحل نیستند و برخی از آن‌ها صرفا روی یکی از این مراحل تمرکز دارند. این هجده مرحله را می‌توان ذیل سه مرحله‌ی کلی «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» طبقه‌بندی کرد. در مرحله‌ی جدایی که شامل قسمت توضیحی داستان است، قهرمان از دنیای عادی به دنیای ناشناخته‌ها سفر می‌کند. مرحله‌ی تشرف، پیچیدگی‌ها و بحران‌هایی را که قهرمان با آن‌ها مواجه می‌شود را توصیف می‌کند و بعد اکشن داستان را ارائه می‌کند. در واقع این مرحله شرح ماجراهای قهرمان در دنیای ناشناخته‌ها است و بالاخره در مرحله‌ی بازگشت که با حل و فصل مسائل و پایان یافتن بحران‌ها به پایان می‌رسد، قهرمان دوباره به دنیای عادی باز می‌گردد.

در روانشناسی یونگ، سفر قهرمان را می‌توان تمثیلی از سفر ما در زندگی دانست. سفری که خودمان در آن نقش اصلی را بازی می‌کنیم، هر چقدر هم که احساس کنیم سفری معمولی یا پیش پا افتاده است. در فرهنگ فولکلور سنتی، نقش قهرمان این است که کاری شجاعانه و خارق‌العاده انجام دهد، مانند کشتن یک اژدها یا رفتن به جستجویی معنوی با چالش‌هایی در طول مسیر، اما در زندگی روزمره‌مان، ما معمولاً با چالش‌هایی مثل مبارزه با اژدهای واقعی روبه‌رو نیستیم، با این حال بسیاری از ما با چالش‌های عاطفی روبرو هستیم که مسلماً کنار آمدن با آن‌ها به همان اندازه دشوار است.

به گفته یونگ و جوزف کمبل، سفر قهرمان سفری برای خودیابی و به فعلیت رساندن خود واقعی انسان است. این سفر، راهی برای یکپارچه‌سازی کهن الگوها، ایده‌ها و عقده‌های زیربنایی انسان در یک کل منسجم و یکپارچه است. به عبارت دیگر، اژدهای واقعی همان اژدهایی است که در ذهن ما وجود دارد، این شیاطین درونی، مسائل و جنبه‌هایی از خودمان است که ممکن است نخواهیم وجود آن‌ها را تصدیق کنیم و با آن‌ها روبرو شویم.

این جنبه‌های پنهان وجودی می‌توانند در قالب خواب و رویاهای ما ظاهر شوند، اما در ناخودآگاه ما نیز فعال هستند و بر افکار و رفتارهای آگاهانه ما تأثیر می‌گذارند. استفاده از نظریه‌ی سفر قهرمان به‌عنوان الگویی برای خودسازی و کشف ابعاد پنهان وجود می‌تواند به شما کمک کند تا در مورد اینکه چگونه این عناصر ناخودآگاه افکار ما را شکل می‌دهند و بر رفتارهای ما تأثیر می‌گذارند، بینشی عمیق به دست آورید. بنابراین این سفر به ما این امکان را می‌دهد که مفهوم «نبرد» را تجربه کنیم و با عناصر تیره و تار وجودی خودمان روبه‌رو شویم و در عین حال برای توسعه جنبه‌های مثبت‌تر وجودمان تلاش کنیم.

یونگ معتقد بود کهن الگوها رفتار انسان را هدایت می‌کنند. کهن الگو در روانشناسی یونگ مدل اصلی یک فرد یا صورت مُثُلی است که دیگران بر اساس آن در قالب نمادی که همه آن را به رسمیت می‌شناسند، رفتارشان را از آن به طور ناخودآگاه الگوبرداری می‌کنند. این کهن‌الگوها نشان دهنده نقش‌های اساسی انسان هستند و از شخصیت‌های اسطوره‌ای جهان‌شمولی تشکیل شده‌اند که همه می‌توانند آن‌ها را بشناسند. کهن الگوها اغلب در خواب و رویاها ظاهر می‌شوند و باور غالب این است که آن‌ها کلید باز کردن قفل روان در سطح ناخودآگاه را دارند.

این بدان معناست که سفر قهرمان به ما سناریوها و احساسات قابل تشخیصی را نشان می‌دهد که می‌توانند به عنوان استعاره‌ای از زندگی خودمان در نظر گرفته شوند. همانطور که یونگ می‌گوید: «تنها کسی که به واسطه‌ی مبارزه با اژدها جانش به خطر افتاده است و اژدها بر او چیره نشده است، گنج را می‌برد، گنجی که به سختی به دست می‌آید.»